دروازه خالی و مهاجم پا به توپی که گل نمی زند

سه روز پس از انتشار فیلم مستند اما پرحاشیه و با اما و اگرهای فراوان جنایت نیروهای سرکوب گر رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی در کوی دانشگاه واکنش ها به این فیلم از سوی منتقدان و حامیان جمهوری اسلامی آغاز شد. فیلمی که به شدت افکار عمومی را در ایران و خارج از ایران تحت تاثیر قرار داده است. پس از انتشار این فیلم انتظار افکار عمومی از رهبران جریان منتقد سیاست های حکومت مو، مو افزایش یافت و پس از واکنش گذرای میرحسین موسوی در گفت و گو با سایت کلمه این انتظار کوه، کوه تحلیل می رود. این تقریبا به یک عادت برای مردمی تبدیل شده است که هشت ماه سنگین ترین هزینه ها را برای استمرار جنبش سبز و تحقق اهداف آن پرداخت کرده اند. اکنون آن گروه از بدنه مردمی جنبش سبز که مجدانه مطالبات خود را پی گیری می کنند دریافته اند که در طول این هشت ماه چه بسیار فرصت سوزی ها که طبق سنت جریان اصلاح طلبی در هشت سال استقرار دولت سید محمد خاتمی و پس از انتخابات اخیر جنبش را مجبور به پرداخت هزینه های سنگین کرده است. در شرایط امروز واکنش سنجیده و به موقع جریان اعتراضی می تواند اهداف این جریان را شفاف و تحقق آن را نزدیک و نتیجه را در دسترس قرار دهد. رهبری چنین جریانی باید در برابر سناریوهای مختلفی که حکومت روی میز لق میانه میدان می گذارد، سناریوهای مختلف، از پیش اندیشیده و حسابگرانه ای داشته باشد تا عندالزوم آن را مثل برگ برنده رو کند. این سناریو ها پیش از هرچیز باید مبتنی بر استیفای حقوق از دست رفته مردمی باشد که وفادارانه و جانبازانه در راهی که روز بیست و سوم خرداد نامزدهای معترض نشان داده اند گام برداشته ، همواره تهدید و متهم شده اما گام هایش نلرزیده و از راه بازنگشته اند. آنها امروز از خود می پرسند چرا رهبران جنبش سبز در برابر سندی بدین آشکاری از تجاوز وحشیانه به خانه دانشجویان واکنشی دیرهنگام نشان می دهند؟ و در این دیر هنگامی چنان که باید از انتشار این فیلم به نفع جنبش بهره برداری نمی کنند.
در مصاحبه اخیر، مهندس موسوی تنها در چند جمله به فیلم کوی دانشگاه یعنی برگ برنده ای که دانشجویان با سپر کردن جان خود در مقابل جانیان حکومت به دست آورده اند؛ اشاره می کند. متن این سخنان چنین است:« آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند.
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایراانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند.»
اگر چه این سخنان می توانست در شرایطی دیگر موضع گیری مناسب و درخوری قلمداد شود اما پس از هشت ماه وحشیگری نیروهای سرکوب گر و انکار حکومت به نظر من این یک موضع انفعالی است و میدان برده را به بازنده واگذاشتن.
اگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی متواضعانه یا سیاست ورزانه کلاه رهبری را همچنان در دست های تردید می فشرند و آن را بر سر نمی گذارند و خود را دنباله روی مردم می دانند نباید از یاد ببرند که حتی در دنباله روی مردمی که رسانه و اجازه ای برای انتقال حرف خود به حکومت ندارند آنها می توانند سخنگو باشند و این مصاحبه محتاطانه حرف دل مردمی نیست که هنوز از شوک انتشار فیلم جنایت در کوی دانشگاه بیرون نیامده اند.
جنبش سبز امروز بیش از هرچیز به رهبری قاطع، مطالبه گر و صاحب نفوذ در میان مردم نیاز دارد و غالب این شرایط در میرحسین موسوی و مهدی کروبی جمع است امروز نگرانی مردم، واکنش به موقع رهبران در مقابل ترک هایی است که خردشدن استخوان شکنجه شدگان کهریزک، کوی دانشگاه ، اوین و بازداشتگاه های ناشناخته در دیوار کهنسال استبداد ایجاد می کند پیش از آنکه این ترک ها با لجن مالی صدا و سیما و مداحان حکومتی در نمازجمعه و سنگرهای باقی مانده حکومت پر شود.
بی گمان میرحسین موسوی و مهدی کروبی می بینند که خطبه های اخیر جنتی در نماز جمعه و سخنان تند آیت الله خامنه ای علیه مردم معترض در دیدار با اعضای مجلس خبرگان آن هم در شرایطی که انتشار فیلم دردناک حمله به کوی دانشگاه باید آنها را در موضع انفعالی قرار می داد حاصل سکوت رهبران جنبش است. در چنین شرایطی است که حتی علاالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس به خود اجازه می دهد در جمع خبرنگاران از انتشار چنین فبلمی اظهار بی اطلاعی کند و حتی آن را در صورت وجود حاصل ترفندهای سینمایی سبکه تلویزیونی بی بی سی بداند. وضعیت درست مثل دروازه ای است که خالی مانده و مهاجم پا به توپ در زدن گل پیروزی تعلل می کند. حمله به کوی دانشگاه که از سوی رهبر جمهوری اسلامی به افراد خودسر و ناشناس منتسب شد و رییس دانشگاه تهران اساسا منکر آن شد سند جنایتی است که متاسفانه رهبران جنبش سبز تا کنون از قدرت مطالبه گرانه ای که ایجاد می کند غافل بوده اند. این غفلت می تواند قضاوت تاریخ را درباره آنها که راهی پرهزینه را باز کرده، اما ناسرانجام رها کرده اند، تغییر دهد.
حال آنکه تحلیل این فیلم و اینکه گفته شود انتشار چنین فیلمی از سوی سپاه پاسداران برای انداختن تقصیر به گردن نیروی انتظامی است نگاهی دسته دومی به موضوع است. امروز باید به پشتوانه این سند محکم و به پشتوانه خون های پاکی که برزمین های ناشناخته خشک شده است فرمانده کل قوا را به پاسخگویی فراخواند. امروز پاسخگویی سردار رجب زاده و سردار فضلی در حد اظهار پشیمانی یک سرباز خاطی نیز ارزش نخواهد داشت.

۲ نظر:

  1. یاد شب های دوشنبه انداختی ما رو رفیق.اینا رو به این مارتین بگو که هی ساز مخالف می زنه.می دونم الان پیش خودت می گی بابا جون وبلاگ جای یادگاری نوشتن رو دیوار رفیقا نیست.

    پاسخحذف
  2. اینترنت به خود می بالد که روی مقالات شما را به دیگران می نماید
    داداش لحظه دیدار نزدیک است

    پاسخحذف