محمود احمدی نژاد؛سقوط «بر»بام بلند هوچی گری


آلبر کامو رمانی دارد با نام سقوط که خانم شورانگیز فرخ آن را به فارسی برگردانده است.رمانی که در آن وکیلی بلند پایه از پاریس سقوط تدریجی خود را برای ملوانانی که در میکده ای آمستردامی می نوشند، شرح می دهد. او در بخشی از گفته های خود ماجرایی را شرح می دهد و از آن به فروغلطیدن خودش در گودال تظاهری عوامفریبانه یاد می کند. ماجرا چنین مضمونی دارد. وکیلی معروف در کنار خیابان می ایستد و چون نابینایی بخواهد از عرض خیابان عبور کند دست او را گرفته و با محبتی مثال زدنی او را از خیابان می گذراند و بعد، در آن سوی خیابان به احترام نابینا کلاه از سر بر می دارد. هولناکی این رفتار را او بعدها کشف می کند وقتی با تحیر به ملوانان مست توضیح می دهد که او مرا نمی دید پس من برای چه کسی کلاه از سر بر می داشتم. برای مردمی که مرا می دیدند و من می خواستم با تظاهر به تواضعی فریبنده فریاد بزنم: اینک من! البته شرح کامو شیواتر از اتکای من به حافظه است .اما با دیدن این عکس محمود احمدی نژاد که در آن برای دختران نابینا دست تکان می دهد یاد این بخش از رمان «سقوط»افتادم. منتقدان بسیاری بر این عقیده اند که کامو در این رمان رندانه با ترکیب نام ژان پل سارتر و پدرش او را سقوط کننده قلمداد کرده است.آیا احمدی نژاد یک سقوط کننده است ؟ بی شک. اما از فراز کدام مرتبه؟ یا بر فراز کدام گودال؟

۱ نظر:

  1. آقا تظاهر نباشه از دور می بوسمت . دلم برات تنگ شده . هر جا که هستی باش . مگه چند تا مهدی اورند داریم.مگه چند تا می تونیم داشته باشیم.
    جمالتو عشقه

    پاسخحذف